معنی فارسی disloyal

B2 [dɪsˈlɔɪ(j)əɫ]

عدم وفاداری یا تعهد به کسی یا چیزی.

Not loyal; betraying trust or allegiance.

adjective
معنی(adjective):

Not loyal, without loyalty.

example
معنی(example):

ناامید کردن دوستان می‌تواند به احساسات آنها آسیب بزند.

مثال:

Being disloyal to friends can hurt their feelings.

معنی(example):

او نسبت به کشورش ناامید بود زمانی که به آن خیانت کرد.

مثال:

He was disloyal to his country when he betrayed it.

معنی فارسی کلمه disloyal

: معنی disloyal به فارسی

عدم وفاداری یا تعهد به کسی یا چیزی.