معنی فارسی displumed

B1

تزیین یا موجودی که پرها یا پوشش خود را از دست داده است.

Deprived of feathers; lacking in plumage.

verb
معنی(verb):

To deprive of feathers or plumes.

معنی(verb):

To strip of an award.

example
معنی(example):

پرنده برای اجرا بدون پر شده بود.

مثال:

The bird had been displumed for the performance.

معنی(example):

تزیین بدون پر آن بسیار منحصر به فرد بود.

مثال:

The displumed decoration was quite unique.

معنی فارسی کلمه displumed

: معنی displumed به فارسی

تزیین یا موجودی که پرها یا پوشش خود را از دست داده است.