معنی فارسی disprizes

B1

نادیده گرفتن، کم‌ارزش کردن یا تحقیر کردن چیزی یا کسی.

To regard as of little worth; to belittle.

example
معنی(example):

او احساس کرد که معلم تلاش‌هایش در کلاس را نادیده می‌گیرد.

مثال:

He felt that the teacher disprizes his efforts in class.

معنی(example):

مربی به سهم بازیکن در طول بازی بی‌اعتناست.

مثال:

The coach disprizes the player's contributions during the game.

معنی فارسی کلمه disprizes

: معنی disprizes به فارسی

نادیده گرفتن، کم‌ارزش کردن یا تحقیر کردن چیزی یا کسی.