معنی فارسی disprofess

B1

تکذیب کردن آنچه قبلاً پذیرفته شده است.

To renounce or reject previously held beliefs.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که عقاید قبلی خود را تکذیب کند.

مثال:

He chose to disprofess his previous beliefs.

معنی(example):

فیلسوف تصمیم گرفت تا ایدئولوژی را که روزی از آن حمایت کرده بود، تکذیب کند.

مثال:

The philosopher decided to disprofess the ideology he once supported.

معنی فارسی کلمه disprofess

: معنی disprofess به فارسی

تکذیب کردن آنچه قبلاً پذیرفته شده است.