معنی فارسی disrank
B1کم کردن یا از رده خارج کردن یک چیز از یک رتبه یا طبقه بندی.
To remove someone or something from a rank or classification.
- VERB
example
معنی(example):
استاد تصمیم گرفت دانشآموزان با عملکرد ضعیف را بین ranks کند.
مثال:
The professor decided to disrank the poorly performing students.
معنی(example):
شرکتها ممکن است کارمندان را در صورت عدم برآورده کردن انتظارات بین ranks کنند.
مثال:
Companies may disrank employees if they fail to meet expectations.
معنی فارسی کلمه disrank
:
کم کردن یا از رده خارج کردن یک چیز از یک رتبه یا طبقه بندی.