معنی فارسی disreputable
B2 /dɪsˈɹɛpjʊtəbəl/بدنام، دارای اعتبار و شهرت منفی؛ چیزی که به شهرت خوب آسیب می‌زند.
Not considered to be respectable.
- noun
- adjective
noun
معنی(noun):
A person who is not reputable.
adjective
معنی(adjective):
Not respectable, lacking repute; discreditable.
example
معنی(example):
این هتل به عنوان یک مکان بدنام و ناامن شناخته می‌شد.
مثال:
The hotel was known to be disreputable and unsafe.
معنی(example):
اقدامات بدنام او باعث شد بسیاری به او اعتماد نکنند.
مثال:
His disreputable actions caused many to lose trust in him.
معنی فارسی کلمه disreputable
:
بدنام، دارای اعتبار و شهرت منفی؛ چیزی که به شهرت خوب آسیب می‌زند.
