معنی فارسی disreputably

B2

به طریقی که منجر به بدنامی یا از دست دادن اعتبار می‌شود، بخصوص در زمینه‌های اجتماعی یا حرفه‌ای.

In a manner that brings disrepute; characterized by actions or behaviors that are morally questionable.

example
معنی(example):

او به طرز بدنامی عمل کرد که به اعتبارش در صنعت آسیب زد.

مثال:

He acted disreputably, which harmed his reputation in the industry.

معنی(example):

این پروژه به طرز بدنامی مدیریت شد که منجر به شکست آن گردید.

مثال:

The project was disreputably managed, leading to its failure.

معنی فارسی کلمه disreputably

: معنی disreputably به فارسی

به طریقی که منجر به بدنامی یا از دست دادن اعتبار می‌شود، بخصوص در زمینه‌های اجتماعی یا حرفه‌ای.