معنی فارسی disrobe
B1 /dɪsˈɹoʊb/لباسهای خود را درآوردن، عموماً برای شنا یا حمام کردن.
To remove one's clothing.
- verb
verb
معنی(verb):
To undress someone or something.
معنی(verb):
To undress oneself.
example
معنی(example):
او قبل از حمام کردن تصمیم گرفت لباسهایش را دربیاورد.
مثال:
She decided to disrobe before taking a bath.
معنی(example):
مدل برای جلسه نقاشی لباسهایش را درخواهد آورد.
مثال:
The model will disrobe for the painting session.
معنی فارسی کلمه disrobe
:
لباسهای خود را درآوردن، عموماً برای شنا یا حمام کردن.