معنی فارسی disrobing
B1عمل درآوردن لباس، به ویژه در شرایط خاص یا خصوصی.
The act of removing one's clothing.
- verb
- noun
verb
معنی(verb):
To undress someone or something.
معنی(verb):
To undress oneself.
noun
معنی(noun):
Removal of the clothes.
example
معنی(example):
صحنه درآوردن لباس در فیلم دراماتیک بود.
مثال:
The disrobing scene in the movie was dramatic.
معنی(example):
درآوردن لباس میتواند لحظه حساسی باشد.
مثال:
Disrobing can be a sensitive moment.
معنی فارسی کلمه disrobing
:
عمل درآوردن لباس، به ویژه در شرایط خاص یا خصوصی.
