معنی فارسی dissensualize
B1از وابستگی عاطفی یا حسی پاک کردن یا جدا کردن.
To remove emotional or sensuous aspects from a discussion or situation.
- VERB
example
معنی(example):
برای عدم وابستگی عاطفی به بحث، او سعی کرد بر روی حقایق تمرکز کند.
مثال:
To dissensualize the discussion, he tried to focus on the facts.
معنی(example):
هدف این بود که گفتگو را عاری از احساسات کنند تا به توافق برسند.
مثال:
The goal was to dissensualize their conversation to reach a consensus.
معنی فارسی کلمه dissensualize
:
از وابستگی عاطفی یا حسی پاک کردن یا جدا کردن.