معنی فارسی dissepiments
C1دیوارههای داخلی، ساختارهایی که فضای میان نقاط مختلف را تقسیم میکنند.
Internal partitions that divide a cavity or space in biological structures.
- noun
noun
معنی(noun):
Partition (in an organ); septum
example
معنی(example):
دیوارههای داخلی در مرجانها ساختاری برای زندگی دریایی فراهم میکنند.
مثال:
The dissepiments in the coral provide structure for marine life.
معنی(example):
دیوارههای داخلی میتوانند در انواع مختلفی از ساختارهای بیولوژیکی یافت شوند.
مثال:
Dissepiments can be found in various types of biological structures.
معنی فارسی کلمه dissepiments
:
دیوارههای داخلی، ساختارهایی که فضای میان نقاط مختلف را تقسیم میکنند.