معنی فارسی disserted
B1رها شده، خالی از سکنه یا افراد، به ویژه به معنای ترک کردن یک مکان.
Abandoned, empty of inhabitants, especially referring to a place left by people.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این منطقه دورافتاده مدتها خالی و رها شده بود.
مثال:
The remote area was deserted and disserted for years.
معنی(example):
پس از سالها بیتوجهی، روستا بالاخره رها شد.
مثال:
After years of neglect, the village was finally disserted.
معنی فارسی کلمه disserted
:
رها شده، خالی از سکنه یا افراد، به ویژه به معنای ترک کردن یک مکان.