معنی فارسی dissogony
C2دیسوگونی، فرآیندی که در آن یک گونه به اشکال مختلفی تکامل مییابد.
The process of different forms emerging within a species.
- NOUN
example
معنی(example):
دیسوگونی شامل ظهور اشکال مختلفی از یک گونه است.
مثال:
Dissogony involves the emergence of different forms of a species.
معنی(example):
مطالعه دیسوگونی میتواند نشان دهد که چگونه گونهها به محیطها سازگار میشوند.
مثال:
The study of dissogony can reveal how species adapt to environments.
معنی فارسی کلمه dissogony
:
دیسوگونی، فرآیندی که در آن یک گونه به اشکال مختلفی تکامل مییابد.