معنی فارسی dissuades
B1منصرف کردن، به کسی یا چیزی انگیزه ندادن برای انجام یک عمل خاص.
To persuade someone not to do something.
- verb
verb
معنی(verb):
To convince not to try or do.
مثال:
Jane dissuaded Martha from committing suicide.
example
معنی(example):
او او را از انتخابهای بد منصرف میکند.
مثال:
She dissuades him from making bad choices.
معنی(example):
معلم دانشآموزان را از تقلب در امتحانات منصرف میکند.
مثال:
The teacher dissuades students from cheating on tests.
معنی فارسی کلمه dissuades
:
منصرف کردن، به کسی یا چیزی انگیزه ندادن برای انجام یک عمل خاص.