معنی فارسی distains

B1

بی‌اعتنایی به کسانی که پایین‌تر از خود می‌دانید.

To regard with scorn or a sense of superiority.

example
معنی(example):

نگرش او همه را در دفتر تحقیر می‌کند.

مثال:

His attitude distains everyone at the office.

معنی(example):

او به روش‌هایی که خلاقیت ندارند، بی‌اعتناست.

مثال:

She distains methods that lack creativity.

معنی فارسی کلمه distains

: معنی distains به فارسی

بی‌اعتنایی به کسانی که پایین‌تر از خود می‌دانید.