معنی فارسی distasteful
B2 /dɪsˈteɪstfəɫ/غذای ناخوشایند و خوشایند نبودن در ظاهر یا طعم، و یا نظراتی که باعث ناراحتی دیگران می‌شوند.
Causing dislike or disgust; unpleasant.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having a bad or foul taste.
معنی(adjective):
Unpleasant.
مثال:
Scrubbing the floors was a distasteful duty to perform.
معنی(adjective):
Offensive.
مثال:
distasteful language
example
معنی(example):
این غذا ناخوشایند بود و هیچ‌کس نمی‌خواست آن را بخورد.
مثال:
The meal was distasteful and no one wanted to eat it.
معنی(example):
نظرات او ناخوشایند بودند و بسیاری از مردم را ناراحت کردند.
مثال:
His comments were distasteful and offended many people.
معنی فارسی کلمه distasteful
:
غذای ناخوشایند و خوشایند نبودن در ظاهر یا طعم، و یا نظراتی که باعث ناراحتی دیگران می‌شوند.
