معنی فارسی distastefulness

B2

حالتی که ناخوشایند و نامطبوع است.

The quality of being unpleasant or offensive.

example
معنی(example):

ناخوشایندی جوک بسیاری را ناراحت کرد.

مثال:

The distastefulness of the joke offended many.

معنی(example):

ناخوشایندی او نسبت به انتقاد واضح بود.

مثال:

His distastefulness towards criticism was evident.

معنی فارسی کلمه distastefulness

: معنی distastefulness به فارسی

حالتی که ناخوشایند و نامطبوع است.