معنی فارسی disterminate

B1

برای حذف یا از بین بردن چیزی، به ویژه در متن‌های محیط زیستی یا اکولوژیکی.

To eliminate or eradicate something, especially harmful species or elements.

example
معنی(example):

آن‌ها تصمیم گرفتند که گونه‌های مهاجم را از منطقه حذف کنند.

مثال:

They decided to disterminate the invasive species from the area.

معنی(example):

برای حذف کردن به معنای از بین بردن عناصر ناخواسته از یک اکوسیستم است.

مثال:

To disterminate is to eliminate unwanted elements from an ecosystem.

معنی فارسی کلمه disterminate

: معنی disterminate به فارسی

برای حذف یا از بین بردن چیزی، به ویژه در متن‌های محیط زیستی یا اکولوژیکی.