معنی فارسی disthrall

C1

رهایی از بندگی یا ستم.

To free or liberate from captivity or oppression.

example
معنی(example):

سفر قهرمان این بود که مردم خود را از استبداد آزاد کند.

مثال:

The hero's journey was to disthrall his people from tyranny.

معنی(example):

در ادبیات، آزاد کردن به معنی رهایی از بندگی است.

مثال:

In literature, to disthrall means to liberate or free from bondage.

معنی فارسی کلمه disthrall

: معنی disthrall به فارسی

رهایی از بندگی یا ستم.