معنی فارسی distraite

B1

بی‌توجهی، حالتی است که در آن فرد دچار حواس‌پرتی و عدم تمرکز است.

A state of distractedness or lack of focus; not present mentally.

example
معنی(example):

او در طول جلسه احساس بی‌توجهی کرد و نتوانست تمرکز کند.

مثال:

She felt distraite during the meeting and could not concentrate.

معنی(example):

خلق و خوی بی‌توجه او دوستانش را نگران رفاهش کرد.

مثال:

His distraite demeanor worried his friends about his well-being.

معنی فارسی کلمه distraite

: معنی distraite به فارسی

بی‌توجهی، حالتی است که در آن فرد دچار حواس‌پرتی و عدم تمرکز است.