معنی فارسی distributival
C1مرتبط با توزیع، معمولاً در تحلیلهای اقتصادی و اجتماعی استفاده میشود.
Related to or characteristic of distribution, especially in statistical or economic contexts.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تحلیل توزیعگرایانه دادهها نکات جالبی ارائه داد.
مثال:
The distributival analysis of the data yielded interesting insights.
معنی(example):
پژوهشگران مطالعهای توزیعگرایانه برای درک تفاوت درآمد انجام دادند.
مثال:
Researchers conducted a distributival study to understand income disparity.
معنی فارسی کلمه distributival
:
مرتبط با توزیع، معمولاً در تحلیلهای اقتصادی و اجتماعی استفاده میشود.