معنی فارسی disvalued
B2عدم ارزشگذاری شده، به معنای احساس کم بها بودن یا نادیده گرفتن ارزشهای فردی.
Regarded as having little or no value.
- verb
verb
معنی(verb):
To regard something as having little or no value.
معنی(verb):
To undervalue; to depreciate.
example
معنی(example):
او پس از انتقاد احساس عدم ارزش کرد.
مثال:
He felt disvalued after the criticism.
معنی(example):
بسیاری از هنرمندان در صنعت احساس عدم ارزش میکنند.
مثال:
Many artists feel disvalued in the industry.
معنی فارسی کلمه disvalued
:
عدم ارزشگذاری شده، به معنای احساس کم بها بودن یا نادیده گرفتن ارزشهای فردی.