معنی فارسی divagate
B1منحرف شدن یا دور شدن از موضوع اصلی در یک بحث یا گفت‌وگو.
To wander or stray from a topic or subject, especially in conversation.
- verb
verb
معنی(verb):
To wander about.
معنی(verb):
To stray from a subject or theme.
example
معنی(example):
گاهی اوقات، در جریان یک بحث آسان است که از موضوع اصلی دور شویم.
مثال:
Sometimes, it's easy to divagate from the main topic during a discussion.
معنی(example):
زیاد منحرف نشوید، وگرنه تمرکز خود را از دست می‌دهیم.
مثال:
Don't divagate too much, or we'll lose focus.
معنی فارسی کلمه divagate
:
منحرف شدن یا دور شدن از موضوع اصلی در یک بحث یا گفت‌وگو.
