معنی فارسی diversiform

B1

دارای اشکال یا انواع متنوع و مختلف.

Exhibiting diversity in form or type.

example
معنی(example):

این گیاه برگ‌های متنوعی دارد که در شکل متفاوت هستند.

مثال:

The plant has diversiform leaves that vary in shape.

معنی(example):

علاقه‌های او متنوع است و از علم تا هنر را شامل می‌شود.

مثال:

Her interests are diversiform, ranging from science to art.

معنی فارسی کلمه diversiform

: معنی diversiform به فارسی

دارای اشکال یا انواع متنوع و مختلف.