معنی فارسی divided against itself
C2تقسیمشده علیه خود، به معنای وضعیتی که در آن یک گروه یا ملت به بخشهای مخالف تقسیم میشود و این باعث ضعف آنها میشود.
A situation where a group is in conflict with itself, leading to its downfall or weakness.
- IDIOM
example
معنی(example):
یک ملت که علیه خود تقسیم شده است، نمیتواند ایستاده باشد.
مثال:
A nation divided against itself cannot stand.
معنی(example):
وقتی تیمها علیه خود تقسیم شدهاند، همکاری آسیب میبیند.
مثال:
When teams are divided against themselves, cooperation suffers.
معنی فارسی کلمه divided against itself
:
تقسیمشده علیه خود، به معنای وضعیتی که در آن یک گروه یا ملت به بخشهای مخالف تقسیم میشود و این باعث ضعف آنها میشود.