معنی فارسی divisionally

B1

به صورت دایره‌ای، به طوری که یک سازمان یا گروه به بخش‌های کوچکتری تقسیم شود.

In a manner relating to division or subdivisions.

example
معنی(example):

این شرکت به صورت دایره‌ای به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم شد.

مثال:

The company was divided divisionally into smaller departments.

معنی(example):

سودهای آنها به صورت دایره‌ای تحلیل شد تا نقاط قوی شناسایی شود.

مثال:

Their profits were analyzed divisionally to identify strong areas.

معنی فارسی کلمه divisionally

: معنی divisionally به فارسی

به صورت دایره‌ای، به طوری که یک سازمان یا گروه به بخش‌های کوچکتری تقسیم شود.