معنی فارسی dizzard
B1دیزارد، اصطلاح غیررسمی برای اشاره به فردی که احمقانه رفتار میکند.
An informal term used to describe someone who acts foolishly or clumsily.
- NOUN
example
معنی(example):
او در جلسه مانند یک احمق عمل کرد.
مثال:
He behaved like a dizzard during the meeting.
معنی(example):
مثل یک احمق رفتار نکن و بر روی کار تمرکز کن.
مثال:
Don't be such a dizzard and focus on the task.
معنی فارسی کلمه dizzard
:
دیزارد، اصطلاح غیررسمی برای اشاره به فردی که احمقانه رفتار میکند.