معنی فارسی dj
B1شخصی که موسیقی را در رویدادها یا مکانهای عمومی پخش میکند و میتواند ایجاد جو کند.
A person who plays recorded music for an audience, often at events and parties.
- NOUN
example
معنی(example):
دیجی در مهمانی موسیقی عالی پخش کرد.
مثال:
The dj played great music at the party.
معنی(example):
بسیاری از مردم تا صبح به ریتمهای دیجی رقصیدند.
مثال:
Many people danced all night to the beats of the dj.
معنی فارسی کلمه dj
:
شخصی که موسیقی را در رویدادها یا مکانهای عمومی پخش میکند و میتواند ایجاد جو کند.