معنی فارسی dkm
B1اختصاری برای یک مقیاس اندازهگیری در علم.
An abbreviation that may refer to a measurement scale in science.
- NOUN
example
معنی(example):
DKM ممکن است به یک اندازهگیری محبوب در علم اشاره کند.
مثال:
DKM can refer to a popular measurement in science.
معنی(example):
آزمایش از مقیاس DKM استفاده کرد.
مثال:
The experiment used a scale of DKM.
معنی فارسی کلمه dkm
:
اختصاری برای یک مقیاس اندازهگیری در علم.