معنی فارسی do a fade

B2

به صورت ناگهانی از یک حالت یا موقعیت به وضعیت دیگر تغییر یافتن.

To gradually diminish in visibility or brightness; often used in contexts like sports or audio-visual editing.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت در طول بازی فوتبال دچار یک محو شدن شود تا از مدافع دور بماند.

مثال:

He decided to do a fade during the soccer match to avoid the defender.

معنی(example):

او از یک محو شدن در سخنرانی خود برای انتقال به موضوعات به طور روان استفاده کرد.

مثال:

She used a fade in her speech to transition between topics smoothly.

معنی فارسی کلمه do a fade

: معنی do a fade به فارسی

به صورت ناگهانی از یک حالت یا موقعیت به وضعیت دیگر تغییر یافتن.