معنی فارسی doby
B1دوبی، موجودی جذاب که معمولاً در داستانهای خیالی به کار میرود.
A character often associated with companionship in fantasy narratives.
- NOUN
example
معنی(example):
دوبی معمولاً به عنوان همراهی برای جادوگران در نظر گرفته میشود.
مثال:
The doby is often considered a companion to wizards.
معنی(example):
دوبی به یک شخصیت محبوب در داستانهای فانتزی تبدیل شده است.
مثال:
Doby has become a popular character in fantasy stories.
معنی فارسی کلمه doby
:
دوبی، موجودی جذاب که معمولاً در داستانهای خیالی به کار میرود.