معنی فارسی docility
B1خصوصیت یا حالت آرامش و تسلیم، بهویژه در مورد انسانها یا حیوانات.
The quality of being docile; submissiveness or compliance.
- NOUN
example
معنی(example):
استعداد آرام او را میان معلمانش محبوب کرده بود.
مثال:
His docility made him a favorite among his teachers.
معنی(example):
نرمی میتواند نشانهای از اطاعت در حیوانات باشد.
مثال:
Docility can be a sign of obedience in animals.
معنی فارسی کلمه docility
:
خصوصیت یا حالت آرامش و تسلیم، بهویژه در مورد انسانها یا حیوانات.