معنی فارسی dockmackie

B1

کاری که به مدیریت و نگهداری فعالیت های مربوط به عرشه یا لنگرگاه می‌پردازد.

A term for a person responsible for operations at a dock.

example
معنی(example):

همکار لنگرگاه قوانین استفاده از ماشین آلات را توضیح داد.

مثال:

The dockmackie explained the rules of operating the machinery.

معنی(example):

او به دلیل دانشش به عنوان لنگرگاه در صنعت ما شناخته شده است.

مثال:

She's known as the dockmackie in our industry for her knowledge.

معنی فارسی کلمه dockmackie

: معنی dockmackie به فارسی

کاری که به مدیریت و نگهداری فعالیت های مربوط به عرشه یا لنگرگاه می‌پردازد.