معنی فارسی dodded
B1دود، به معنای حرکت آرام و بیدردسر.
To move or wander leisurely.
- VERB
example
معنی(example):
او به آرامی و راحتی به قله تپه رفت.
مثال:
He dodded his way to the top of the hill.
معنی(example):
او به آرامی در پارک با دوچرخهاش چرخی زد.
مثال:
She dodded around the park on her bike.
معنی فارسی کلمه dodded
:
دود، به معنای حرکت آرام و بیدردسر.