معنی فارسی dodecant
B1اشکالی با دوازده وجه که به طور خاص در کریستالوگرافی مهم هستند.
Shapes with twelve faces, particularly significant in crystallography.
- OTHER
example
معنی(example):
یک سطح دودکانتی در برخی کریستالها دیده میشود.
مثال:
A dodecant surface can be seen in some crystals.
معنی(example):
اشکال دودکانتی جالب است که در زمینشناسی مطالعه شوند.
مثال:
Dodecant shapes are interesting to study in mineralogy.
معنی فارسی کلمه dodecant
:
اشکالی با دوازده وجه که به طور خاص در کریستالوگرافی مهم هستند.