معنی فارسی doffed,

B2

برداشتن یا درآوردن لباس یا کلاه به عنوان علامت احترام.

To remove a garment, typically a hat, as a mark of respect or greeting.

example
معنی(example):

او به نشانه احترام کلاهش را برداشت.

مثال:

He doffed his hat in respect.

معنی(example):

او هنگامی که داخل شد، پالتو اش را درآورد.

مثال:

She doffed her coat when she got inside.

معنی فارسی کلمه doffed,

: معنی doffed, به فارسی

برداشتن یا درآوردن لباس یا کلاه به عنوان علامت احترام.