معنی فارسی dog-fooded
B2آزمایش یک محصول از طریق استفاده توسط سازندگان آن.
To test a product by using it internally before release.
- VERB
example
معنی(example):
این اپلیکیشن قبل از انتشار توسط کارمندان آزمایش شد.
مثال:
The app was dog-fooded by employees before release.
معنی(example):
آنها محصول را آزمایش کردند تا از رضایت کاربران اطمینان حاصل کنند.
مثال:
They dog-fooded the product to ensure user satisfaction.
معنی فارسی کلمه dog-fooded
:
آزمایش یک محصول از طریق استفاده توسط سازندگان آن.