معنی فارسی doggedly

B2 /ˈdɔɡədli/

به معنای اصرار بر انجام کاری با پشتکار و عدم تسلیم.

In a persistent and determined manner; with resolute effort.

adverb
معنی(adverb):

In a way that is stubbornly persistent.

معنی(adverb):

Sullenly, gloomily

example
معنی(example):

او به طور اصرارآمیز به دنبال اهدافش رفت و از تسلیم شدن خودداری کرد.

مثال:

She pursued her goals doggedly, refusing to give up.

معنی(example):

او به طور اصرارآمیز برای بهبود مهارت‌هایش در طول سال‌ها کار کرد.

مثال:

He worked doggedly to improve his skills over the years.

معنی فارسی کلمه doggedly

: معنی doggedly به فارسی

به معنای اصرار بر انجام کاری با پشتکار و عدم تسلیم.