معنی فارسی dogmatically
B2بهصورت دگماتیک، بهگونهای که ادعاها یا نظرات بهقدری قاطعانه و بدون تردید بیان شوند.
In a dogmatic manner; expressing opinions strongly as if they are factual.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به صورت دگماتیک درباره باورهایش صحبت کرد.
مثال:
He spoke dogmatically about his beliefs.
معنی(example):
او به صورت دگماتیک تأکید کرد که راه او تنها راه است.
مثال:
She dogmatically insisted that her way was the only way.
معنی فارسی کلمه dogmatically
:
بهصورت دگماتیک، بهگونهای که ادعاها یا نظرات بهقدری قاطعانه و بدون تردید بیان شوند.