معنی فارسی dogsbodies
B1شخصی که معمولاً در کارهای سطح پایین و کماهمیت مشغول است.
A person who is assigned tasks that are menial or not particularly noteworthy.
- noun
noun
معنی(noun):
A person who does menial work, a servant.
example
معنی(example):
اصطلاح dogsbody به شخصی اطلاق میشود که کارهای خفیف و پیش پا افتاده انجام میدهد.
مثال:
The term dogsbody refers to a person who does menial work.
معنی(example):
در اداره، او با تمام کارهای بیهوده به مانند یک dogsbody احساس میکرد.
مثال:
In the office, he felt like a dogsbody with all the busywork assigned to him.
معنی فارسی کلمه dogsbodies
:
شخصی که معمولاً در کارهای سطح پایین و کماهمیت مشغول است.