معنی فارسی dogsbody

B1 /ˈdɑɡz.bɑ.di/

سگ‌بدن، به فردی اطلاق می‌شود که تمامی کارهای سنگین و کسل‌کننده را انجام می‌دهد.

A person who does menial or routine tasks for others without recognition.

noun
معنی(noun):

A person who does menial work, a servant.

verb
معنی(verb):

To act as a dogsbody, to do menial work:

example
معنی(example):

او مانند یک سگ‌بدن کار می‌کرد و همه کارهای سخت را انجام می‌داد.

مثال:

He worked like a dogsbody, doing all the hard tasks.

معنی(example):

در دفتر، او احساس می‌کرد که مثل سگ‌بدن است و همیشه کار اضافی به عهده می‌گیرد.

مثال:

In the office, she felt like a dogsbody, always taking on extra work.

معنی فارسی کلمه dogsbody

: معنی dogsbody به فارسی

سگ‌بدن، به فردی اطلاق می‌شود که تمامی کارهای سنگین و کسل‌کننده را انجام می‌دهد.