معنی فارسی dolent

B2

غمی و دلتنگی، حاکی از آسیب و درد.

Expressing sorrow or mourning; sorrowful.

example
معنی(example):

ملودی غمگین او را به یاد زمان‌های از دست رفته انداخت.

مثال:

The dolent melody reminded her of lost times.

معنی(example):

شعرهای غمگین او از دلشکستگی سخن می‌گفت.

مثال:

His dolent poetry spoke of heartbreak.

معنی فارسی کلمه dolent

: معنی dolent به فارسی

غمی و دلتنگی، حاکی از آسیب و درد.