معنی فارسی dolliness

B1

عروسکی بودن، ویژگی‌ای که به جذابیت و شیرینی شخصیت یا شی‌ای اشاره دارد.

The quality of being doll-like, often referring to being cute or charming.

example
معنی(example):

شخصیت عروسکی او باعث می‌شد همه احساس راحتی کنند.

مثال:

The dolliness of her personality made everyone feel comfortable.

معنی(example):

در نمایش مد، عروسکی بودن لباس‌ها مشخص بود.

مثال:

In the fashion show, the dolliness of the outfits was evident.

معنی فارسی کلمه dolliness

: معنی dolliness به فارسی

عروسکی بودن، ویژگی‌ای که به جذابیت و شیرینی شخصیت یا شی‌ای اشاره دارد.