معنی فارسی dolors
B1دردهای عاطفی و احساسات ناراحت کننده، به ویژه غم و اندوه.
A state of sorrow or pain; emotional distress.
- NOUN
example
معنی(example):
غمهای او پس از از دست دادن حیوان خانگیاش مشهود بود.
مثال:
His dolors were evident after the loss of his pet.
معنی(example):
هنرمند غمهایش را از طریق نقاشیهایش ابراز کرد.
مثال:
The artist expressed her dolors through her paintings.
معنی فارسی کلمه dolors
:
دردهای عاطفی و احساسات ناراحت کننده، به ویژه غم و اندوه.