معنی فارسی doncy

B1

دونسی به حالتی اشاره دارد که در آن فرد جنب و جوش و علاقه ویژه‌ای نسبت به یک کار یا موضوع دارد.

An expression denoting enthusiasm or liveliness in approach.

example
معنی(example):

نگرش دونسی او نسبت به این پروژه قابل توجه بود.

مثال:

His doncy attitude towards the project was noticeable.

معنی(example):

آن‌ها با خوش‌بینی دونسی به این کار نزدیک شدند.

مثال:

They approached the task with doncy optimism.

معنی فارسی کلمه doncy

: معنی doncy به فارسی

دونسی به حالتی اشاره دارد که در آن فرد جنب و جوش و علاقه ویژه‌ای نسبت به یک کار یا موضوع دارد.