معنی فارسی donged

B1

به معنای ضربه زدن یا آسیب دیدن، معمولاً در شرایط خاص.

To be hit or struck, often used in informal contexts.

verb
معنی(verb):

Of a bell: to make a low-pitched ringing sound.

example
معنی(example):

او با یک انتقاد سخت مورد سرزنش قرار گرفت.

مثال:

He was donged with a harsh criticism.

معنی(example):

ماشین وقتی به تیرک برخورد کرد سرنگون شد.

مثال:

The car was donged when it hit the pole.

معنی فارسی کلمه donged

: معنی donged به فارسی

به معنای ضربه زدن یا آسیب دیدن، معمولاً در شرایط خاص.