معنی فارسی donkey work
B1کارهای سخت، کسلکننده و کمارزش که نیاز به تلاش زیاد دارند ولی به خودی خود جذاب نیستند.
Menial or tedious tasks that require effort but are not intellectually stimulating.
- noun
noun
معنی(noun):
Hard, boring, routine work.
مثال:
Why does everyone else get the interesting work while I have to do all the donkey work?
example
معنی(example):
من مجبور شدم تمام کارهای سخت و بیهوده را در پروژه انجام دهم.
مثال:
I had to do all the donkey work in the project.
معنی(example):
او مشکلی ندارد که کارهای سخت و بیهوده را انجام دهد به شرطی که دیگران اعتبار آن را بگیرند.
مثال:
She doesn't mind doing the donkey work as long as others take the credit.
معنی فارسی کلمه donkey work
:
کارهای سخت، کسلکننده و کمارزش که نیاز به تلاش زیاد دارند ولی به خودی خود جذاب نیستند.