معنی فارسی doolally
B1 /duːˈlali/کلمهای غیررسمی برای توصیف فردی که دچار سردرگمی یا دیوانگی شده است.
A British informal term meaning crazy or mentally disordered.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Insane, mad or eccentric.
example
معنی(example):
بعد از ساعتها کار کردن، احساس دیوانگی میکنم.
مثال:
After working for hours, I feel doolally.
معنی(example):
او باید دیوانه باشد که با چنین طرح خندهداری موافقت کرده است.
مثال:
He must be doolally to agree to such a ridiculous plan.
معنی فارسی کلمه doolally
:
کلمهای غیررسمی برای توصیف فردی که دچار سردرگمی یا دیوانگی شده است.