معنی فارسی doomage

B1

خرابی، به معنای خراب شدن یا از بین رفتن چیزها به طور ناگهانی و شدید.

Destruction or severe damage, often used in a dramatic context.

example
معنی(example):

پیش‌بینی کرد که خرابی زیرساخت‌های شهری رخ خواهد داد.

مثال:

The forecast predicted a doomage of the city's infrastructure.

معنی(example):

خبرها پر از داستان‌های مربوط به خرابی پس از فاجعه بود.

مثال:

The news was filled with tales of doomage after the disaster.

معنی فارسی کلمه doomage

: معنی doomage به فارسی

خرابی، به معنای خراب شدن یا از بین رفتن چیزها به طور ناگهانی و شدید.