معنی فارسی doorcheek
B1دربچک، بخشی از در که ممکن است در مواقع تعمیر و نگهداری یا تزئینات مورد توجه قرار گیرد.
A part of the door that may require attention during maintenance or decorative work.
- NOUN
example
معنی(example):
دربچک به رنگهای روشن رنگ شده بود.
مثال:
The doorcheek was painted in bright colors.
معنی(example):
او دربچک آسیبدیده را تعمیر کرد.
مثال:
He fixed the doorcheek that was damaged.
معنی فارسی کلمه doorcheek
:
دربچک، بخشی از در که ممکن است در مواقع تعمیر و نگهداری یا تزئینات مورد توجه قرار گیرد.